ترانه سرا : شهاب رنجبر
ترانه آهنگ شهاب رنجبر به نام بانو
مثنوی عشق شد و قافیه را گم کردم
پای این شعر شکستم پره از سر دردم
امدی سخت مرا گیج نگاهت کردی
گوییا شعر تو هم با دل من همدردی
امدی سنگ زدی شیشه ی قلبم لرزید
تیشه بر ریشه زدی ریشه ی قلبم لرزید
سخت از دیدن تو غرق معما شده ام
سر و پا دل شده ام راهی دریا شده ام
پای جان کندن این مرد تو باید باشی
خانه را ولوله پر کرد تو باید باشی
پای جان کندن این مرد نبودی بانو
خانه را ولوله پر کرد نبودی بانو
آخرش خاطره ها مرد نبودی بانو
سرطان روح مرا خورد نبودی بانو
جیغ ناقوس شدم باز نبودی بانو
سخت مایوس شدم باز نبودی بانو
ریشه از بیخ زدم باز نبودی بانو
سر به مریخ زدم باز نبودی بانو
سخت مصلوب شدم باز نبودی بانو
صبر ایوب شدم باز نبودی بانو
پای جان کندن این مرد تو باید باشی
معنی واژه ی برگرد تو باید باشی
حال من دست خودم نیس توباید باشی
اینهمه فاجعه کافیس تو باید باشی