صدای بارون میپیچه تو گوشم
کتاب آمون میرینه تو مودم
نیگا خدامون میبینه رو دودم
گلایه هامو میگیره به اونور
تو نورِ محض من تاریکو غرورم
شکست و باز هم درگیر سجودم
زبونو بستن از اینه سکوتم
بگیر دو دستم در حینِ سقوطم
دنیا رسیده تهش مشتی بردا دیگه از زحمت نی
هر چی میدویی مقصد نی در باز ولی رحمت نی
حرف نزنه هیچ احدی که یه دنیا باهاش حرف دارم
با اینکه بد ترسیدم تو این امتحانِ رد نشم
ولی رد دادم دیگه هیچی برام جالب نیست
نگاه نکن خندمو من توم داغونه ظاهر بیست
اوستا انگار وارد نیست
میگه چشم بسته رو خط راه میری
و محکومی به رفاقتِ با ابلیس
ببین من مغزتو میدرم روحتو میبرم زندگیتو میخرم
هر چقدر هم بالا باشی عادتمه از بلندی میپرم
صدای بارون یه باد آروم میپیچه تو مغزم فکرایِ داغون
میبینی گم شدن چه ساده آسون از آسمونِ این شهر ستاره هامون
این آدما که پر مرزه دورشون هی میبالن به مغز پرشون
من راهو دادم با دست به تو نشون برو که اینا میخوانت واسه نفعِ خودشون
واسه نفعِ خودشون واسه نفعِ خودشون واسه نفعِ خودشون
نظر TO FAN
در تاریخ : آوریل 15, 2017صدای بارون میپیچه تو گوشم
کتاب آمون میرینه تو مودم
نیگا خدامون میبینه رو دودم
گلایه هامو میگیره به اونور
تو نورِ محض من تاریکو غرورم
شکست و باز هم درگیر سجودم
زبونو بستن از اینه سکوتم
بگیر دو دستم در حینِ سقوطم
دنیا رسیده تهش مشتی بردا دیگه از زحمت نی
هر چی میدویی مقصد نی در باز ولی رحمت نی
حرف نزنه هیچ احدی که یه دنیا باهاش حرف دارم
با اینکه بد ترسیدم تو این امتحانِ رد نشم
ولی رد دادم دیگه هیچی برام جالب نیست
نگاه نکن خندمو من توم داغونه ظاهر بیست
اوستا انگار وارد نیست
میگه چشم بسته رو خط راه میری
و محکومی به رفاقتِ با ابلیس
ببین من مغزتو میدرم روحتو میبرم زندگیتو میخرم
هر چقدر هم بالا باشی عادتمه از بلندی میپرم
صدای بارون یه باد آروم میپیچه تو مغزم فکرایِ داغون
میبینی گم شدن چه ساده آسون از آسمونِ این شهر ستاره هامون
این آدما که پر مرزه دورشون هی میبالن به مغز پرشون
من راهو دادم با دست به تو نشون برو که اینا میخوانت واسه نفعِ خودشون
واسه نفعِ خودشون واسه نفعِ خودشون واسه نفعِ خودشون