ترانه آهنگ مهرشا(مهرشاد) به نام دیوونه ی زنجیری
عشق میشع واسه تو ام احتیاج
میشه مث من بشی به گلت بیمار؟
سرد تر میشه خونه ی دلت؟
کاش میشد که به خودت بیای!
بودی بانی تحریف من
چه بهشتی میساختی با تغییر من؟
تسبیح تو صد سالی عبادت بود
وعده حق واسه ترغیب من بودی
ولی تو بانی تبعید من بودی
حالا منم و یه تصویر معمولی
انتظار یه تقدیر مسنوعی
مزه ی سوختگی ته دیگ من بودی
سخت بوده فراموش عشق تو خب
هر روز بیشتر بوده کمبود و مردود
شده توی آزمون پر دردی که صبحش
با تو سپیده ی خوشبختی نی
با تو دیگه مزه ی خوش تلخی نی
یاد میاد اینو گفتم میری؟
باورش نیس هیچکس همه اون
حرفای هرزی که پشتم میگیو
به خودت بگو خود رای منم
بس که به قلب تو پشت دست زدم
باشه بگو سیاهه قلبم هرچند
از خیلیا خوشرنگ ترم
کی میتونه وصلت بشه چرا
سرد شدی بگو قلبت چشه
کی مث من انقده شکست ولی خورده نداشت
که تو دستت بره
اخه
تو یه دیوونه ی زنجیری
خیلی گذشته ولی هنو درگیری
تو مث یه طوفان سردی
جون کبوتر صلحمو پر میدی
میشد تو بگم یه دارو
کاش عشق بهم بِوَرزه بارون
کاش یکمی هم هواشو داشتی
قلبشو گرفتی به شرط چاقو
عشق و باید حسش کرد
نه که با هر ناکَسی تستش کردش نه
عشق اونیه که خوبت کنه
نه که تورو از اجتماع دورت کنه
خوردت کنه بشینه و دودت کنه
از گرمای اتیش تو خوب عشق کنه
اون چشم کاسه یخونی ک خونَش
عشقتو واسه همیشه دورش کنه
گل زنده ی رونده منم
باس عمرمو قدمبزنم
میگه پشتته قدم به قدم؟
هع این حرفا چرنده همش
چرنده همش تو باور نکن
واقعا نشد که چکش نخورد و اهن نشد
واقعا نه خب
که دونه ای سبزه ی ماتم نشد
ذاتی که خراب بود ادم نشد
توش تغییری نی تو باور نکن
با بی صبری که واقعا نشد
که نه ماه و صبر کرد مادر نشد
بزا بحثمو تموم کنم
ارزشی نیست وقتمو حروم کنم دیگه
دور زدی تو با هزار ترفند
منم حالا عشقمو پیدا کردم
ابلیس بودم از چش تو
میگی اونی و ک دور زد منمبی شک؟
شیطان هم فرشته بود
دیدی همه سر وقتش عوض میشن؟