ترانه سرا : فاطمه غلامی
تنظیم : حمید زبیداوی پور
ترانه آهنگ فاطمه غلامی به نام جُرم
خودم رو توو آیینه می بینم
درد می کنه کبودی چشمام
اینجا کجاست، اصلا چرا زنده م
از زندگی از دنیا چی میخوام
من فکر یه آغوش گرم بودم
یه عشقی که از جنس آتیشه
اما تن ظریف من زیرِ
مشت و لگد هی داره له می شه
زنی که عمری حبسه تو خونه
تفریییح با دوستاش ممنوعه
توو قانون مردای دیکتاتور
قتل یه زن، آزاد و مشروعه
تعریف عشق تو منطقش یعنی
محدودیت ، تعصب و غیرت
اجازه ی اون پای هر چیزی
یه لقمه نونم می شه با منت
اصلا نمی فهمم چرا باید
گیرِ یه تار موی من باشه
جایی که مرد حکم خدا داره
برای زن جرمه " یه زن " باشه
زن اینجا یه ریشه ی خشکیده س
که با تبر به جونش افتادن
حق یعنی چی؟! اصلا مگه اینجا
جز مرگ هم حقی به من دادن؟
چی بدتر از حکم یه بی انصاف
کسی که به زنش می گه هرزه
تمومِ خونه مثل یه قبره
تنم داره تو گور می لرزه
آینده و هدف برام مُرده
واسش مهم نیس من چی دوس دارم
تا صحبت چیزی می شه می گه:
باشه ولی من که نمی ذارم
خسته م از این جنگای تکراری
کاش به عقب دوباره برگردم
از منت مردی که تو گوشم
مُدام می گه: " من آدمت کردم "
بهشتی که برای من ساخته
جهنمی از دود سیگاره
کی می مونه عاشق مردی که
روانیه ! دستِ بزن داره
من یه زنم دیوونه ی عشقم
این روح تشنه دیگه رَم کرده
از بس سرکوب شده احساسم
قلبم از این فشار ورم کرده
من دیگه یادم رفته کی بودم
این زندگی برای من چی داشت
کو دختر آزاد و مغروری
که آرزوهای بزرگی داشت
گندِ خیانتش خفه م کرده
من کنج این زندون می پوسم
اون با یکی دیگه سرش گرمه
من توو خیال یه مردو می بوسم
من معنی مردو نمی دونم
خودت بیا خودت رو هجی کن
آهای زنی که خیلی خوشبختی
برای من همسرو معنی کن
نظر m2
در تاریخ : می 18, 2021جلف های دخترونه و فیمینسمی
نظر احمدی ۱۱۰
در تاریخ : می 18, 2021این دکلمه ست میخونه چرت چیه میخونی میخواد مثل منصور خودنمایی کنه مزخرف